مثل تو نیست اونکه جاتو پر کرده آتیشه ولی دلم باهاش سرده چون مثل تو نیست مثل تو نمیخنده باهام حرف میزنه همش از آینده تموم این سالا که رفت حتی همین حالا تصورت کردم که اینجایی تموم این مدت بدون حرف و هم صحبت خودمو حبس کردم تو تنهایی تکرار نمیشه برام دیگه اون شبا... که با تو صبح میشد انگار زندگیمون رویا... ماه و خورشید هرجا دور ما چرخ میخورد(٢) یادت میاد دادی به من عکساتو دیوونگی های عشق من باتو بی حوصلم کی حالمو میفهمه! بازنده ی این بازی منم یا تو تموم این سالا که رفت حتی همین حالا تصورت کردم که اینجایی تموم این مدت بدون حرف و هم صحبت خودمو حبس کردم تو تنهایی تکرار نمیشه برام دیگه اون شبا... که با تو صبح میشد انگار زندگیمون رویا... ماه و خورشید هرجا دور ما چرخ میخورد(٢)