برون برد (فت ملانی & خشایار زیکوو)

بارون بارید، تو بارون اشکای چشامو ندید... گرمی شونهاشو ازم گرفت، من موندم و یه تب شدید... من تنهام، تو که قهری باهام، نمونده تو سینت عشقی برام... حالا من اسیر فاصله هام... به هم زدی، عشقت و با من، تصمیمت و گرفتی نامرد حالا من هنوز چشم به راهم. . . خیلی مستم!!! من تو فکر توام و تو تو بغل یکی دیگه ولو... ولی نداره عیبی اصلاً... خودمم خسته شدم، بس که به هر سازی که زدی هی میرقصم راستش و بخوای طاقتی نمونده برام، دوست دارم همه چی تمومشه الان نمیخوام وقتم الکی حروم شه برات، به درد تو میخورن فقط همون پسرا که بازی کنن با تو و امثال تو، فقط واسه یکی دو شب حال میکنن... چته رنگت پریده، تو چرا فسی؟ تو که دست رد نمیزنی به سینه کسی... تو که اسمت همه جا یهو پیچید، بگو چطور بغلِ همه ولو میشی ...!؟ آآخ توف به روت، توف به این شانسم... کاش تو رو از روز اول نمیشناختم . . . بازم قطره های بارون، ناله های آروم . . . چشایی که خیسه از خاطرات با اون . . . منم خسته و روانی و داغون، من تنهام، تو که قهری باهم نمونده تو سینت عشقی برام... حالا من اسیر فاصله هام... به هم زدی عشقت و با من، تصمیمت و گرفتی نامرد حالا من هنوز چشم به راهم... برو همه جا، بگو که از سرم زیادی دیگه به موندنتم نیست اصلاًنم نیازی میگی دوسم داری، هنوز عاشقمی؟ اینم یکی از اون دروغات که اکثراً میسازی. . . تو نمیتونی جبران کنی اشتباتو، برو واسه کَسِ دیگه بریز عشوه هاتو... دلم انقدر ازت دیگه زده شده، که حاضر نیستم دیگه بشنوم صداتو ... بارون بارید، تو بارون اشکای چشامو ندید. . . گرمی شونهاشو ازم گرفت، من موندم و یه تب شدید. . .