سر میدم آواز قو تموم شده داستانمون رفت تو غصه ها جاودانه موند دیدی زود دست سرنوشت تورم از دست من گرفت رفت و پر کشید به سمت آسمون یادت افتادم باز با یه بو رفتی و من موندم و آواز قو بم گفتی که خدانگهدار منم سراغتو گرفتم دوباره هر بار از بطرای دم بر از گلای هر باغ کردم دنبالت پرواز ولی غرق شدم هر دفعه مرداب هر آب تا که بهم گفتش خدای ابرا رسید دوران تنهات یادتِ میخواستیم دریاچه دریاش میکردیم میشدی دس پاچه شبا چت نمیخواست بگیرن از قارچ رنگا شکل تا که میرسیدش فصل کوچمون میگفتی آدم نشو کل پوک بمون برامم تا هفت صبح بخون رفتیو موندن غازای دور تو این سینه قلبی نیستو آواز پر سر میدم آواز قو تموم شده داستانمون رفت تو غصه ها جاودانه موند دیدی زود دست سرنوشت تورم از دست من گرفت رفت و پر کشید به سمت آسمون هنوز صبا آفتاب میکنه به یادت خورد میشد پیشت حتی غرور کاذب بعد رفتن تو خورد این غروب به نامت من ترسو دوست داشتم سقوط کنارت روی ملودی باد توی ارتفاع رقص میکردیم چندتا دیوونه مگه مثل ما هست از اون بالا میکردیم با هم پایینو نگاه چون که هیچوقت نبوده توی این قصه ها ترس بودم مست صدات و محو چهرهی زیبات که یه روزی گفتی ته قصه رسیدا الان بغضم میشکنه وقتی اسمت که میاد اشک چشمام خشک میشه و برکه ی سیاه فقط قول دادی بهم هر وقت ابرا که بارید مواظب خودت هستی بی من هر جای راهی الان آرزوم بود کنارت یه پرواز خالی نیستی سر میدم آوازتو تنها حسابی سر میدم آواز قو تموم شده داستانمون رفت تو غصه ها جاودانه موند دیدی زود دست سرنوشت تورم از دست من گرفت رفت و پر کشید به سمت آسمون سر میدم آواز قو تموم شده داستانمون رفت تو غصه ها جاودانه موند دیدی زود دست سرنوشت تورم از دست من گرفت رفت و پر کشید به سمت آسمون