دارم دق میکنم بی تو تو این شبهای بارونی پر از دلشوره ام اینجا ولی اینو نمیدونی نمی فهمی که یه عمره کنبالت میگردم نمی دونم تورو تو کدوم بی راهه گم کردم پر از فریاد خاموشم پر از حس فراموشی به رویای تو دلگرمم به تاریکی و خاموشی به این بیداری مطلق به این دیوار شک دارم چشمای خستمو شبها به روی هم نمیزارم من و این حس دلتنگی چه ترکیب بدی میشه بدون تو اگه باشم بهشتم مثل آتیشه تو حال منو میفهمی خیالت مثل تسکین به جز تو چشم من دیگه فقط تنهایی میبینه نمیدونی تو این روزا چه دنیای بدی دارم تموم شادی شب رو به این روزا بدهکارم