معرکه

وانمود نکن نمی بینی منو وانمود نکن که بی تفاوتی خودتو می ندازی از چشمای من سخته بشکنه جلوم همچین بتی کسی که یه لحظه ای با تو خوشه رد بوسه های تو رو تنشه مثل من موندنی باشه می دونه رابطه با تو چقد پر تنشه فکر کردم با تو من معرکه بودم تو نگو که وسط معرکه بودم فکر کردم تو یه آدم بزرگی تو نگو که تنها یه غم بزرگی فکر کردم با تو من معرکه بودم تو نگو که وسط معرکه بودم فکر کردم تو یه آدم بزرگی تو نگو که تنها یه غم بزرگی اونقدر خودخواهی که برای تو اهمیت نداره انتظار من اونقدر بخشیدمت از ته دل که خوشت اومده از آزار من این همه خشم توی وجود تو از کدوم گذشته ی تلخ میاد حتی وقتی که تو آغوش همیم فاصله داری ازم خیلی زیاد فکر کردم با تو من معرکه بودم تو نگو که وسط معرکه بودم فکر کردم تو یه آدم بزرگی تو نگو که تنها یه غم بزرگی فکر کردم با تو من معرکه بودم تو نگو که وسط معرکه بودم فکر کردم تو یه آدم بزرگی تو نگو که تنها یه غم بزرگی