داستانه جدید

حالا که دنیا با من شده غریبه عشق از سرم پریده انگار وقتشه وقت یه تغییره این یه داستان جدیده برام مهم نی چی ها میگن بقیه این زخما میخورن بخیه وقت یه تغییره این یه داستان جدیده بدون حاشیه، زندگی تو فصل نو زخمی اومدم بیرون از میدون ولی دست پر جریان مخالفه، همیشه عکس تو پس کجای داستانی برگرد به اصل خود پیدا کردم خودمو، تا خالی کردم دورمو اگه باختم بردم رو، ایستادم قرص و محکمو بهم گفتن تند نرو، خالی کردن پشتمو باز قضاوت شدم تا نشون دادم عرضه مو داستان من اینه، یه قهرمان با قلب پاک میکنه کل شهر نگام، پس نمیکشم من کنار میگذره لحظه هام، با گریه هامو خنده هام مهم نی کی ضد ماست، خدا که سمت ماست سوختم و ساختم تا دادم تغییر عقیده روزهای کهنه میگذره چون وقت تغییره درست بوده مسیرت اگه مثبته تاثیرت پایان این داستان خوشه نداره مرثیه حالا که دنیا با من شده غریبه عشق از سرم پریده انگار وقتشه وقت یه تغییره این یه داستان جدیده برام مهم نی چی ها میگن بقیه این زخما میخورن بخیه وقت یه تغییره این یه داستان جدیده رینگ میدونه یا خونه، صورتا کبود داغونه جداست راهم از اونا، سخت برام آسونه مسیر دوره تا خونه، حتی نباشه آذوقه با تورش شکار کرد و امضا کرده با خونش مثه ماهی تو دستهای خدا میرقصم روی زمین جایی برا ماها نی اصلا جشن داریم بعد این نبرد تو آسمون مثه شیر میام این زاخارها میترسن تیم شدن تیم، منو زدن زمین وقتی دیدن بلند شدم جیم شدن جیم نیست دورم نیست، همه ساکت شن هیس سیل بیاد رو صخره ام نمیشم حتی خیس این داستان منه ، اگه خوبه یا بده یادت نره قاضی خداست همون که داوره خوشه پس آخرش، چون همیشه با منه منم یکی مثه توام این داستانه منه حالا که دنیا با من شده غریبه عشق از سرم پریده انگار وقتشه وقت یه تغییره این یه داستان جدیده برام مهم نی چی ها میگن بقیه این زخما میخورن بخیه وقت یه تغییره این یه داستان جدیده