من روزا حواسم پرت میشه به دنیا و غم و دلواپسیها سرم گرمه حواسم نیست رفتی که من تنها شدم با بی کسیها من این روزا حواسم نیست بی تو چه دردی اومده تو روزگارم گرفتار یه مشت حرف و حدیثو پریشون بین جبر و اختیارم به لحظه لحظه هام چوب حراجِ حواسم پرت دردم لاعلاج یه روزی با تو از فردام گفتم حالا یادم میره یادت بیفتم حالا یادم میره یادت بیفتم تو هم شاید یه جایی دور از اینجا تو حل کار دنیا گیر کردی نمیدونم همون احساسو داری یا شاید مثل من تغییر کردی زمان شاید تورم دلسرد کرده اسیر دست فردا میشی یا نه حواست سمت ابر و باد میره تو هم غرق تماشا میشی یا نه به لحظه لحظه هام چوب حراجِ حواسم پرت دردم لاعلاج یه روزی با تو از فردام گفتم حالا یادم میره یادت بیفتم حالا یادم میره یادت بیفتم