من با تو سرمستم ای یار بی تکرار دلتنگتم هر بار تا وعده ی دیدار پر شورو انگیزه از ذوق سرشارم هرگز نمی بینی دست از تو بردارم گیسوی آشفته ت چشم خمارآلود دیدارت از اول مانند رویا بود مبهوت این تصویر گیج و دل آشوبم بی تو پریشانم تا با توام خوبم ای دل کمی آرام! آرامِ جان اینجاست تا هست هستی هست دنیا به کام ماست سرمست و سرشارم از عشق تب دارم هرگز نخواهی دید دست از تو بردارم