اندوه فرزاد فتاحی FIVETAMUSIC

اندوه

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 36 ثانیه
تاریخ: آذر 24، 1395

پشت شیشه برف می‌بارد پشت شیشه برف می‌بارد در سکوت سینه‌‌ام دستی دانه‌ی اندوه می‌کارد موسپید آخر شدی، ای برف! تا سرانجامم چنین دیدی در دلم باریدی، ای افسوس... بر سر گورم نباریدی چون نهالی سست می‌لرزد روحم از سرمای تنهایی می‌خزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمی‌بخشی عشق! ای خورشید یخبسته! سینه‌ام صحرای نومیدی است خسته‌ام! از عشق هم خسته... بعد از او بر هر چه رو کردم دیدم افسون سرابی بود آنچه می‌گشتم به دنبالش وای بر من! نقش خوابی بود ای خدا بر روی من بگشای لحظه‌ای درهای دورخ را تا به کی در دل نهان سازم حسرت گرمای دوزخ را؟ دیدم ای بس آفتابی را کو پیاپی در غروب افسرد آفتاب بی‌غروب من  ای دریغا! در جنوب افسرد بعد از او دیگر چه می‌جویم؟ بعد از او دیگر چه می‌پایم؟ اشک سردی تا بیفشانم گور گرمی تا بیاسایم