بوی گند میده فاحشه خیلی دیده خوی گندیده بوی گند میده فاحشه چه تن هایی روی تن دیده شروع کرد تعریف کردن میگفت یه سریا تحصیل کرده ان رییس دانشگاه از قشر فهمیده آشغال بوی گند میده یکی رو حاجی میگفتن بِهش مرد چشم پاک و ناجی میگفتن به فکر قشرِ غم دیده آشغال بوی گند میده یارو با ریش و پشم ظاهری در پی مفعول به رسم فاعلی نگاهم نگاهشو خیلی کم دیدش آشغال بوی گند میدش عده ای میخندن به ریشِ زمانه مسجدی یا که کشیش و شبانه یکی تسبیح و اون یکی گیر تعمیده آشغال بوی گند میده من فاحشه نیستم همونم که تا ته حادثه پیش رفت من فاحشه نیستم اینارو زن گفت و راهشو پیش رفت فاحشه اونیه که رییس رفاهه یه فیش حقوقی همیشه بداهه یعنی چیزِ گشاد، چیز جیبه پس چیزِ میشه جیب گشاد بدون این راهه تو بیشعوری تسبیح ، یه مهر داغِ رو پیشونی جوون ، معجزه ها میکنه باش میتونی بری کل یه ایرانو بپیچونی هی بتازو برو یکی تاخت بعد تو یه گله به فکر باخت منو توست دارن قمار میزنن شرط بندیشون سر راند من و توست