تار به تار سفید شدن با نوازش دستای تو شب خوابیدم با رویاتو با کابوسِت شدم بیدار بعدِ تو عوض شدم ، با همه بد شدم بدتر از اینم میشه اینبار ؛ زندگیم! ، به امید دیدار حال و هوام عوض نشد چون دیگه هیچوقت نمیای دست رو دلم که میذارم خاطرههات یادم میاد با اینکه هیچوقت تو دلم نکُشتمت اما بدون شکستم تو آینه، بیشتر که شد فاصله مون از روزی که ندیدمت ، جمع میشدن توی چشام اشکای من بی اختیار میچکیدن رو عکسمون همیشه هستن موندگار نشونه هات به یادگار همه روزای خوب تا سفید شدن تار ِ موم