دلم میره کردستان، سوی گل و گلستان دلم میره کردستان، به سرزمین دوستان اونایی که دلاشون رنگ و ریا نداره عهدو پیموناشون شهرهٔ روزگاره آخه جونم اونجاست، مهربونم اونجاست همهجا غریبم، نام و نشونم اونجاست عشق راه دورم، چشم به انتظاره دل به دیدن یار، صبر و قرار نداره دل عاشق من نداره تحمل دوری اشک غم میباره ز چشمام از درد مهجوری من بندهٔ عشقم، آره، شرمندهٔ عشقم من عاشقِ سر به زیر افکندهٔ عشقم میخوام برات بخونم، نغمهٔ آشنایی بگم حدیث عشق و قصهٔ دل ربایی هر کسی عاشقه درد منو میدونه از چشای خستهم راز دلو میخونه