بر می خیزد در رویایم گاهی کابوسی ره گم کردم در دریایت از بی فانوسی الا ای بت پیش رو به رفتنت بگو که با صدای تو ترانه ای شگفت و طرح خنده ای شکفت به جان عاشقت که در سرودنم لبم.. جز تو نگفت جز تو نگفت جز تو نگفت باور کن نازنین نیمه ی من از تو شد آتشین هیمه ی تن بی تنت در رگ هر ترانه ام در همین شاعرانه هم تاریکی می تازد به پیش