آبی که از این دیده چو خون میریزد خون است بیا ببین که چون میریزد پیداست که خون من چه برداشت کند دل می خورد و دیده برون میریزد آبی که از این دیده چو خون میریزد خون است بیا ببین که چون میریزد پیداست که خون من چه برداشت کند دل می خورد و دیده برون میریزد میروی و گریه می آید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد میروی و گریه می آید مرا اندکی بنشین که باران بگذرد