شب بی گه است ای ماه من، مهمان من شو ساعتی هم خانه عشق توام، هم خوان من شو ساعتی بنگر به روی زرد من، وز سینه بنشان گرد من تا چند باشی درد من، درمان من شو ساعتی ای چشمه حیوان به لب، وی زندگانی را سبب چون جانم آوردی به لب، جانان من شو ساعتی ای چتر مه گیسوی تو، طغرای مه ابروی تو ای من غلام روی تو، سلطان من شو ساعتی