خونه شده یه سیگار یکی داره هی پک میزنه می سوزه انگار خونه شده یه دیوار یکی بهش هی مشت میزنه تا بشه آوار پنجره ها رو شب پوشونده خونه تو تاریکی مونده آره یه روز تو این خونه که این روزا پر خونه پنجره ها، حنجره ها بازمی مونند بدون گاز اشک آور بدون گونه های تر پنجره ها، حنجره ها باز می خونند فردا شکل معما ست اما یه حس مثل نفس همیشه با ماست پنجره ها رو شب پوشونده خونه تو تاریکی مونده آره یه روز تو این خونه که این روزا پر خونه پنجره ها، حنجره ها بازمی مونند بدون گاز اشک آور بدون گونه های تر پنجره ها، حنجره ها باز می خونند شاید ی روز تو این خونه که حالا مثل زندونه پنجره ها، حنجره ها باز بمونند