اینه (فت هو۳ین)

توی آیینه نگاه میکنم....توی آیینه نگاه میکنم توی آیینه یکی هست شبیه خودم ... توی آیینه یکی هست شبیه خودم شبیه خودم...شبیه شب هایی که غصه میخورم شبیه شب هایی که گریه میکنم یواشکی یواشکی یواشکی گریه میکنم...غصه میخورم..با خودم حرف میزنم که ای مرد سربلند دیروز...ببین چی مونده از جوونیت امروز که ای مرد سر بلند فردا...که دل داری به قدره دریا چی شد آخرش..چی اومد سرت؟؟ چیکار کردی تو با بال و پرت چی شد آخرش..چی اومد سرت؟؟ چیکار کردی تو با بال و پرت حسین نگام به آیینس و یه تصویری از پشت شیشه / میگه که این تویی..دروغ نگو..نه مگه میشه؟؟! من اونم که بزرگه مشکلات رو از رو برده..همیشه دل پاکه گوشه ای همش ساکت نشسته فکر فردا هست آروم و از تو فریاد از تو فریاد...مرد توی آیینه یه تلخی تو نگاشه..میگه اشتباس بخندی باید له بشی بگندی مرد توی آیینه نداره هیچ امیدی..حتی روز خوش ندیده ..رویاهاش رو سر بریده پورنام نه نگو که نیست امیدی ..نه نگو به تش رسیدی نه نگو که دل بریدی نه نگو نه نگو چه سخته فردا...نه نگو از زخم و دردا نه نگو همیشه اشکی نه نگو حسین: نگام به آیینس و یه تصویری از پشت شیشه / میگه که این تویی..دروغ نگو..نه مگه میشه؟؟