کارت ملی

اون لفظِ قلم حرف می‌زنه من می‌گیره زِزِزبونم اون بچه فرشته‌اس من زیرِ پونزِ خونم اون کیف سامسونته دستش من شیش جیب و کمربند اون مدیتیت می‌کنه من دخیل می‌بندم میگه بگو بیب جای زیدیم یه پا کانادا یه پاشه برلین اون شینگن داره ولی من هنوز نیومده کارت ملیم میره اسکی با بست فرندش ما تو قهقرائیم اون عشق ویکنده من منوچهر سخایی افسوس که گذشته دیگه برنمی‌گرده عطرش هر جاس باید دو سه روزی بستری شی اون رو ابراس ما چند نفری رو ترکِ سی جی باز می‌خوادم اصن خوب و بد اشتباهی عشق و این حرفا چیه بابا شما چشم مایی عطرش هر جاس باید دو سه روزی بستری شی اون رو ابراس ما چند نفری رو ترکِ سی جی باز می‌خوادم اصن خوب و بد اشتباهی عشق و این حرفا چیه بابا شما چشم مایی میره آفتاب میگیره ویکندا بیشتر هلند من تو این گرما تو این شرجی سیاه سرخودم میره جاهایی که قفله واسم آرزوشم تا میرم محلشون میگیره گوشم ولی دوستم دارم می دونم میگه هر چی شه پات می مونم روم نمیشه بهش بگم با وثیقه بیرونم اون راننده داره میخواد هرجا بره ویز میزنه من ونِ پلیس یه چند وقته که سرویسمه میخواست عین اون بشم شد خودش عین من که جدیدا هی میگه عمو منوچ بذار قشنگه افسوس که گذشته دیگه برنمی گرده عطرش هر جاس باید دو سه روزی بستری شی اون رو ابراس ما چند نفری رو ترکِ سی جی باز می‌خوادم اصن خوب و بد اشتباهی عشق و این حرفا چیه بابا شما چشم مایی عطرش هر جاس باید دو سه روزی بستری شی اون رو ابراس ما چند نفری رو ترکِ سی جی باز می‌خوادم اصن خوب و بد اشتباهی عشق و این حرفا چیه بابا شما چشم مایی یادت میاد که اون روز لبِ دریا تو ساحل رو شنا بازی میکردم سر یه بوسه با هم شرط می‌بستیم توی دریا ریگ اندازی می‌کردیم افسوس که گذشته دیگه برنمی گرده عطرش هر جاس باید دو سه روزی بستری شی اون رو ابراس ما چند نفری رو ترکِ سی جی باز می‌خوادم اصن خوب و بد اشتباهی عشق و این حرفا چیه بابا شما چشم مایی عطرش هر جاس باید دو سه روزی بستری شی اون رو ابراس ما چند نفری رو ترکِ سی جی باز می‌خوادم اصن خوب و بد اشتباهی عشق و این حرفا چیه بابا شما چشم مایی