دلا دیدی که خورشید از شب سرد چو آتش سر ز خاکستر برآورد زمین و آسمان گلرنگ و گلگون جهان دشت شقایق گشت ازین خون زهر خون دلی سروی قدافراشت ز هر سروی تذروی نغمه برداشت صدای خون در آواز تذرو است دلا این یادگار خون سرو است
دلا دیدی که خورشید از شب سرد چو آتش سر ز خاکستر برآورد زمین و آسمان گلرنگ و گلگون جهان دشت شقایق گشت ازین خون زهر خون دلی سروی قدافراشت ز هر سروی تذروی نغمه برداشت صدای خون در آواز تذرو است دلا این یادگار خون سرو است