تنفس عرفان FIVETAMUSIC

تنفس

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 58 ثانیه

میگیم آزادی رو میخوایم ولی یعنی چی هرکسی توی سرش داره ازش تعریفی هرکسی نظرش فرق داره رو دریدی تقصیر تو نیست اخه غیر از اینا ندیدی یه ساحل ندیده که توی قصه شنیدی یه غریبه ی ناشناس که اسمشو میگی از انقلابی بودن فقط ژستشو میگیری تو عمل یه کارو تو لفظ زدشو میگی حرفاتونو بزنین باهم بحث کنین ولی نترس از کسی که فکرش با تو فرق داره بهترشو بزن تو اگه میتونی و اگه نمیتونی برو کنار حتی سخت باشه میخواد از اون بالا دیکتاتورو بکشه پایین میگه تخمشو داره اگه بکشه پایین ولی همه ی ما توی خودمون یکیشو داریم اول از همه باید اونو بکشیم پایین فریاد کنیم برا تنفس باس لب باز کنیم برا تنفس یه نگاه بالا به آسمون سیاس باید حتی پرواز کنیم برا تنفس آره دیگه اینو بده حق به ما که نتونیم بدیم اینو دست باد راهو بساز نباش پی رد پا آینده رو بگیریم تو دست ما نذاریم عادت ما شه بگیم هی راحت به ما چه بدیم ما ادامه مسیرو حتی اگه ساعته وایسه نذاریم عادت ما شه ببینیم و چشا بسته باشه مایی که فقط جنگو دیدیم کردیم عادت به ماشه چطوری ایرانو زنده کنیم بریم عقب تاریخو بخونیم حفظش کنیم چند دفعه خفه شدیم زنده شدیم نه با کمک بیگانه بود نه حزب خودی با هویت و هنرمون شعرمون شده با دلسوزیای اهل علممون شده نگو احساسی بودن امروز عیبمون شده یه حافظه ی ضعیف طلسممون شده چونکه قوی ترین اسلحه هویته میخوان بفروشی بری انگار کلیته میخوان بزرشو بسوزونن گلی نده عمیق تر از اینه ولی اینه کلیتش آقا میگه شاهنامه کلیشه شده اینارو نگو جایی حاجی انگار فتیش توعه سی ساله هی باغچه رو آب داده که ریشه کنه امروز هزار سال بعد ریشش بپیچه دورت فریاد کنیم برا تنفس باس لب باز کنیم برا تنفس یه نگاه بالا به آسمون سیاس باید حتی پرواز کنیم برا تنفس آره دیگه اینو بده حق به ما که نتونیم بدیم اینو دست باد راهو بساز نباش پی رد پا آینده رو بگیریم تو دست ما نذاریم عادت ما شه بگیم هی راحت به ما چه بدیم ما ادامه مسیرو حتی اگه ساعته وایسه نذاریم عادت ما شه ببینیم و چشا بسته باشه مایی که فقط جنگو دیدیم کردیم عادت به ماشه میخوابیم و میگیم درد داره باز امروز و ول کنی فردا بگاس دورتر از دایره ی دورمونو نمیبینیم شعاع کوچیک پرگار ماس داریم میمیریم و میگیم شانس تو راس مثه جنازه تو امبولانس یه گوشه نشستم پام رو پاس منتظرم بیاد کار رواس این شعر و داستانا راسته و تاریخ دروغه یه تجاوز فکری که تا بیخ فروعه پر کردن از دروغا تا بیخ عروقت قاب دروغو کوبیدن با بیخ تو روحت من نعشه ی شعرمو ساقیش فروغه غریبی جهل و آشناییش بلوغه فوقش صد سالی طلوعه و باقیش غروبه من که جهنمم برم میگن جا نیس شلوغه نذاریم عادت ما شه بگیم هی راحت به ما چه بدیم ما ادامه مسیرو حتی اگه ساعته وایسه نذاریم عادت ما شه ببینیم و چشا بسته باشه مایی که فقط جنگو دیدیم کردیم عادت به ماشه بزار حبس باشم مثه تنفس ازاد بشم مثه تنفس حق باشم مثه تنفس فریاد باشم مثه تنفس بی رنگ باشم مثه تنفس گرم باشم مثه تنفس سرد باشم مثه تنفس پشت حرف باشم مثه تنفس اه باشم مثه تنفس همراه باشم مثه تنفس پاک باشم مثه تنفس رام نشم مثه تنفس