باز هم غمار عشق با حکمی از هوس باز رو به روی من تنها تویی و بس من غرق فکر تو تو غرق برد و باخت این بازی غمار هرگز به ما نساخت بر میزنی منو دست دست آخره هیچکس به زور حکم چیزی نمیبره تک خال دلو با شاه میبری حس عجیبیه احساس تک بری باز هم غمار عشق با حکمی از هوس باز رو به روی من تنها تویی و بس من غرق فکر تو تو غرق برد و باخت این بازی غمار هرگز به ما نساخت با هر شکست من مغرورتر شدی از کاخ آرزوم هی دورتر شدی دستای سرد تو گویای حالته پایان غصمون تعبیر فالته حکما تموم شدن بازی به ته رسید دلخوش به آس و شاه بودی که ته کشید نوبت به من رسید چشمات چرا طره دیدی دوی دلم به خال تو سره باز هم غمار عشق با حکمی از هوس باز رو به روی من تنها تویی و بس من غرق فکر تو تو غرق برد و باخت این بازی غمار هرگز به ما نساخت