سکوتت رو شکستی تو اگه زود بود اگه دیر بود شکستی بغض قلبت رو اگر فریاد شب بود بروبشکن سبوی غم جریمه هاش همه با من بزن ساز و بخون آواز توی هر کوچه و برزخ نکن گریه به حال من اگرچه یکه و تنهام توی زندونی از شیشه رفیقم با همه غمهام هوا از تو نفس از من بهار از تو سبد از من یه لغمه نون عشق از تو تپیدن های دل از من هراسم بود از این رفتن از این خواندن از این ماندن از این بیهوده شبهای سیاه با سایه ها ماندن هراسم رو شکستی و مرا در من نشان دادی به پای خسته ی در بند پریدن را نشان دادی نکن گریه به حال من اگرچه یکه و تنهام توی زندونی از شیشه رفیقم با همه غمهام هوا از تو نفس از من بهار از تو سبد از من یه لغمه نون عشق از تو تپیدن های دل از من