شبا با خیالت میرقصم نمیشه نباشی واسه منه سم از هر در به تو باز میرسم تویی نیمه دیگمو از همه سر بیدارم چشام به چشات میگیرم دو تا شات میزنم زل بت تا یه سال فرشته به حساب میای میدرخشی زیبا تا نداری بی تابم مینویسم ازت و میخونم رو بیتا من میدی نور با نگات بیا که ابریه دل و دواش صدات میخوره جم یواش لبات زندونه توش حرفای نگفته بام پس بگو از قلبی که قفل روش زدی از دردی که بت میگه بم گوش ندی بگو توی فردام تویی نور و روشنی خورشید من همونی که ندیدم شبیهش بگو از قلبی که قفل روش زدی از غمی که میگه به تو بم گوش ندی توی فردامی و میشی نور و روشنی خورشیدمی همونی که ندیدم شبیهش نقطه ی منه حرفای صب حرف بزنم کافیه بره لو های با یه بار وای بشه دو هنوزم قفلم روی چشه تو بم دادم قول نمیپرسم اون شبا چی شد اما هر بار نصف راه شد ادعام شل چرا اینطوری شوک شدم بیخودی رک چمه دورم پر ازین نخا نبود شدم عوض انگار کلا میگم هر روز ولش میگه اگه بخواد دلش صدام میگه همه چیو چه قد کارامه توی چش غرقی فک میکنی عشقه کی اینطوری نوشته یه روز بالاخره بس میکنم نشه جلده زشت منم برات تنها کس، بگو بگو بگو کردم خیلی وقته بس، بگو بگو بگو نیس فقط برا یه لحظه، بگو بگو بگو نیس چون اینطوری رسمش پس بگو از قلبی که قفل روش زدی از دردی که بت میگه بم گوش ندی بگو توی فردام تویی نور و روشنی خورشید من همونی که ندیدم شبیهش بگو از قلبی که قفل روش زدی از غمی که میگه به تو بم گوش ندی توی فردامی و میشی نور و روشنی خورشیدمی همونی که ندیدم شبیهش