یه فریادی نشسته توو گلومون یه غم دربست نشسته رو به رومون یه دردی که مثه غمه غروبه داره میکشه هر روز آرزومون سیاهِ آسمون و ابرا تیره دلم بدجوری این روزا میگیره پرنده دیگه آب و دون نمیخواد بس که زخم خورده انگار سیره سیره ایرانِ من چی آوردن سر تو غمگینی چرا یه روز خوش نمیبینی گربه ی تنها که همش بغض داره حقت این نبود که به خاک بنشینی چی شده این همه سرگردونی غنچه گلات که شدن زندونی چقدر سخته یه چشم اشک و یکی خون مهر غم زدن وسط پیشونی ما این روزارو یادمون می مونه بازم میزنه توو این خاک جوونه ما ریشمون همین جاست هر جا باشیم آخه هیچ جا نمیشه مثل خونه ایرانِ من چی آوردن سر تو غمگینی چرا یه روز خوش نمیبینی گربه ی تنها که همش بغض داره حقت این نبود که به خاک بنشینی چی شده این همه سرگردونی غنچه گلات که شدن زندونی چقدر سخته یه چشم اشک و یکی خون مهر غم زدن وسط پیشونی