مرا ببوس (فت پارسا سیمپسون)

مرا ببوس مرا ببوس برای آخرین بار تو را خدانگهدار مرا ببوس مرا ببوس دل من تنگه مثل سربازای روس ایران نباشمم از راه دور هر روز میپیچم بهشون anonymous مرا ببوس خنده میشن این اشکا یه روز برات شنا میکنم توو دریای خون آخه نکوست هر چی بیاد از راه دوست جا زدن قسطشو اصلا ندارم بالا سر رییس و افسر ندارم سی ساله مثل انقلاب ایران، سرباز صلحمو رهبر ندارم مرا ببوس مثل عاشقا وسط جنگ با قاتلا این بوسه ها معجزه ان واسه ما شاید بعد این بوسه شم جاودان مرا ببوس توی روز و شب وسط رقص و توو خون اشک وسط آتیش و دود خشم تا بگیریم اون روز خوبو جشن دختر زیبا من مهمون تو مهمونت یه بوسه بدون جرم جرم هم باشه میرم زندونشه با یه بوسه این غمارو بشورشو سلامتی هر چی عشق یاغی بگو بریزه که نور چشم ساغی مرا ببوس برا آخرین بار میشه تاریخ بوسه های انقلابی مرا ببوس مرا ببوس برای آخرین بار تو را خدانگهدار مرا ببوس یه بوسه رفت برا سال های دوری یه بوسه رفت برا اشک ها وخون یه بوسه رفت برا جنگ های زوری آخرشم میره درجا با جون اینا پی جنگن من دنبال حق میان با کلت و میام با سنگ میان بلوف و میام با تک ندارم شک میبرم بره دست این مزدورا خاک بشه زره نمیخوام بچه هام بعد کنن گله که چرا لال بودیم اون سالا فلنگو بستیم ایران و تسلیم کردیم دو دستی برای حقم برای حقت برای سالها که ول کردم دستت جلوی گشت برا اجبار هر چی و ترسش قرارمون بعد آزادی بوسه رو لب منظره نابی پرچم ظلم دستمه پایین فصلمه پاییز میریم توو آبان به نام جانان میایم توو شهرا باز به یاد یاران خودمم آغاز خودمم پایان دنبال جبران رفته سال هام برا جرم های بسته به داشام به یادتم شبانه روز دیگه باید برم مرا ببوس مرا ببوس