توی خب (فت دلا)

دل توام یه روزی میشه تنگ واسه ی من واسه ی شبایی که بودیم توو خیابونای شهر دیرت می شد میرفتی با عجله اَ کنار من دل توام یه روزی میشه تنگ یهویی میزنی دوباره زنگ راستشو بگو چند بار افتادی توو بغل یکی دیگه تو یاد من گوش دادی پیشش تو به موزیکای من می دونم الان فقط خاطرم توو سر تو مثل خالکوبی مونده جای بوسم رو تن تو چی میخواد از جونم این همه قرص این همه فیم این همه چغس اینا که میگذره میره خب ولی بگو تا حالا مثل من شده کی برا تو کی جای من وا میکنه دکمه های پیرهنتو سفت میکنه بغلتو کی مثل من ها کی توی این شهر مثل من میشه برا تو کی توی این شهر مثل من میشه برا تو کی توی این شهر مثل من میشه برا تو بگو اون آدمی که میشناختمش کجاست قرار بود یه روز از همه ما بشیم جدا بریم یه جای دور از این زمین مثل ماه شاید دوباره ببینیم همو ولی توی خواب بگو اون آدمی که میشناختمش کجاست قرار بود یه روز از همه ما بشیم جدا بریم یه جای دور از این زمین مثل ماه شاید دوباره ببینیم همو ولی توی خواب توی خواب هی ولی توی خواب هی توی خواب ی همون توی خواب شاید دوباره ببینیم همو ولی توی خواب توی خواب من توی فکر تو، تو توی بغل دیدم آخرشو من همون اولش چه خوبش چه بدش موندنش رفتنش چمدون بستنش سه صبح سفرش نگو تقصیر اخلاق سگمه وقتی دور خودتو پر هوله دلیلات بهونس همشون مسخره تا یه قدم برداشتی گرفت نفست راستشو بخوای الان به چپمه ندارم حوصلشو دیگه بستمه رول من تموم شده مثل علفه تجربت تلخ مثل لیوان دستمه اونم هر کاری میکنه واسه خودته یا واسه یه شب عشق و حال توو مخته براش مهمی یا برات مهمه اونم مثل من هنوز کصخولته جز تو نداشتم اعتماد به همه من بدن لختت شد مهمون تن من نمیخوام وا بشه جلوت دهن من ولی خودت فکرکن چی اومد سر من چی اومد سر من چی اومد سر من