خیره شدم به عقربه ی ساعت سه شبه و من هنوزم بیدارم فکر به دیروز و تله های راهم نمیذاره که چشم روهم بذارم فکر فردا فکر جنگ تو این منجلاب میگیره خوابو میگیره خنده هام ولی توم یه آدم قد هی میگه هیچی نمیتونه بشه سد رام بشکن و رد شو کسی که پرواز تو فکرش نداره مانع واسش معنا سختی راهو با همه درداش به فال نیک بگیر کمک فرداست قویتر میشی هرچی بیشتر ضربه بخوری بیشتر میفهمی قدر لحظه دنبال عشق برو بجنگ با ترست تا فرصت هست برو هرچقدر سخته گیج نباش گول نخور دنبال نور برو مواظب باش پول نکنه کور تورو گوش بده به دلت خاموش کن ذهنو بگذر از بدی ها زنده کن عشقو هیچکسی نمیاد هیچوقت حالتو خوب کنه هیچکسی نمیاد هیچوقت غماتو دور کنه هیچکسی نمیاد هیچوقت بکشدت بالا هیچکسی نمیاد هیچوقت پس پاشو همین حالا خودتی و خودت بهتر الان بذاری دست رو زانوهات بهتر الان بنویسی باز از نو همه ی قانونات با یه لبخند بلند شو تکیه کن به بازوهات مهم نیست اصلا حرف مردم بشکن همه ی تابوهاتو بساز یه دیده زیبا خودت خوب کن حالتو دروغ قسمت اینه بساز باز یه راه نو تو دل سیاهی یه نقطه نورو دریاب برو به سمتشو بساز فردات
