جادو کوکه FIVETAMUSIC

جادو

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 10 ثانیه
تاریخ: اسفند 25، 1400

‌از شهر میزنم بیرون نوکه دماوند خونم ‌تو شمال میبوسه منو باران از گونم ‌تو جنگل لَم میده شبنم و برگ رو من ‌تو‌ ساحل به رقص با صدفها من مشغولم ‌تن من شکلاتی خورشید شده جذب من ‌همه چی عالیه خدا شده هم خونم ‌ما مثل جادوییم داروییم برای هم ‌بپاش اون رنگار‌و دنیا بشه شفق من ‌یه حسی من دارم فرق داره حرفام ‌ازون دورا میبینم فردا رو الان ‌همه بی درد میدن عشق و به هم هر بار ‌نداریم تفاوت تو شهرو رنگ و نژاد ‌ستاره خواست که نسوزم خاکستر شم ‌این زمینی ‌ها میخوان منو تو دلاشون جام هست ‌نسیم صبحگاهی وزید دلم باهاش رفت ‌تا کوچه‌ بهار قدم زدیم امید باز هست ‌نیلوفر کنار من تو مرداب را‌کت غم ‌ارغوان شکوفه کرد گلبرگ موند همراه من ‌ساغرم لبریز شد جامه شکست ساغی گسست ‌پرنیان همچون همچون حریری بر روی قلبم نشست ‌