پیره فنا آرمان من FIVETAMUSIC

پیره فنا

تاریخ: بهمن 14، 1400

من پیر فنا بدم جوانم کردی من مرده بدم ز زندگانم کردی می‌ترسیدم که گم شوم در ره تو اکنون نشوم گم که نشانم کردی گر بی‌دل و بی‌دستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم آهسته که سرمستم در مجلس حیرانی جانی است مرا جانی زان شد که تو می دانی آهسته که سرمستم پیش آی دمی جانم زین بیش مرنجانم ای دلبر خندانم آهسته که سرمستم ساقی می جانان بگذر ز گران جانان دزدیده ز رهبانان آهسته که سرمستم رندی و چو من فاشی بر ملت قلاشی در پرده چرا باشی آهسته که سرمستم ای می بترم از تو من باده ترم از تو پرجوش ترم از تو آهسته که سرمستم از باده جوشانم وز خرقه فروشانم از یار چه پوشانم آهسته که سرمستم