درس عرفان FIVETAMUSIC

درس

زمان آهنگ: 3 دقیقه و 35 ثانیه
تاریخ: مرداد 31، 1400

امشب میخوام ، چی میخوام آه ، آره از ترس هام بگم فقر هام بگم از خواسته ها نداشته ها از گشنه و بد اشتها از گفته و نوشته ها اون گوشت ، بدش به ما از زشت ها و قشنگ ها از خرس ها و پلنگ ها * ها و جفنگ ها و ببخش من رو مستم باز و آه ، آره ، رفتم با تو دردم با تو دستم با تو هستم با تو از شب تا صبح ترس من از خودمه برگشتن از قلمه ترس من از مردنه از تاریکی هاش گفتنه ترس من از بردنه دست بعد رو کی بُر زده ترس من از فرصته از دست رفتن عمرمه ترس من از عقدمه دل لجباز قُدَمِه ترس من از گفتنه از مغز ها رو شستنه ترس من از نوبته همه میرسیم هُل نده ترس من از قولمه میشکونمش خودم هی هستم من هنوز سر درسم نیست لازم حاضر غایب بغل دستمه نه ترسم تیغ قاتل شاعر و کاسب اگه فقرم و نفهمم همون آشه و همون کاسه من رفتم ، برگشتم دستم دائم پاکت آسه هستم من هنوز سر درسم نیست لازم حاضر غایب بغل دستمه نه ترسم تیغ قاتل شاعر و کاسب اگه فقرم و نفهمم همون آشه و همون کاسه من رفتم ، برگشتم دستم دائم پاکت آسه فقر من از فهممه میخوام بمالم در همه فقر من از شهرمه میشم میانگینی از همه فقر من از فهممه بی خبری هم مرهمه فقر من از ترسمه از معلم بدمه آه ، فقر من از قبلمه جای پای نسل های قبلا عه آه ، خم کردن گردنه یخ زدم بری گرممه آه ، فقر من از قلبمه شک نی و توش هدفه ترس میاد توش هر دقیقه زهر میاد توش هر دقیقه هستم من هنوز سر درسم نیست لازم حاضر غایب بغل دستمه نه ترسم تیغ قاتل شاعر و کاسب اگه فقرم و نفهمم همون آشه و همون کاسه من رفتم ، برگشتم دستم دائم پاکت آسه هستم من هنوز سر درسم نیست لازم حاضر غایب بغل دستمه نه ترسم تیغ قاتل شاعر و کاسب اگه فقرم و نفهمم همون آشه و همون کاسه من رفتم ، برگشتم دستم دائم پاکت آسه درس من از صبرمه هی میخورم و هضممه درس من از نظممه ارزش واسه لحظمه درس من از مادره عشق رو میده تا آخرش درس من از باوره از قلبم که داوره آه ، درس من از باباعه میرم دنبال جا پاعه آه ، درس من از کارماعه همش دنبال خار ماعه آه ، درس من از خودمه بار ها زمین خوردنه درس من از عرضمه پر موندن سفرمه هستم من هنوز سر درسم نیست لازم حاضر غایب بغل دستمه نه ترسم تیغ قاتل شاعر و کاسب اگه فقرم و نفهمم همون آشه و همون کاسه من رفتم ، برگشتم دستم دائم پاکت آسه هستم من هنوز سر درسم نیست لازم حاضر غایب بغل دستمه نه ترسم تیغ قاتل شاعر و کاسب اگه فقرم و نفهمم همون آشه و همون کاسه من رفتم ، برگشتم دستم دائم پاکت آسه