هی، امان از هر چی خاطرست دوباره بغض من شکست نه راه پیش دارم نه راه پس هی، امان از هر چی خاطرست میگی که عشق یه حادثه است ولی از آه من بترس ولی از آه من بترس میری مثل سایه دنبال رد پاتم زندونی سلول چشماتم، چشماتم میگم دیر و زود داره اما برمیگردی خوبه تو میگم ولی تو بد کردی نامردی، نامردی تو آسون قیدمو زدی کی به کی میگه تو بدی خسته ام از این روزا من می دونم آخر خطیمو من و تو برنمی گردیمو خستم از این روزا من میری مثل سایه دنبال رد پاتم زندونی سلول چشماتم، چشماتم میگم دیر و زود داره اما برمیگردی خوبه تو میگم ولی تو بد کردی نامردی، نامردی