تو دیدی از دوریت داشتم میمردم چه ضربه ها که از تو من نخوردم دل تو که تنگ نشد هیچ از دوریت به خودم میپیچیدم و رفتی من چه تنها شدم خونه ی ما خیلی وقته که رفته دیگه زیر آب چراغایی که باتو روشن کرده بودموخاموش میکنم من تورو فراموش میکنم من حس میکردی که با من هر لحظه تو زندونی از این زندونی که گفتی تورو آزاد میکنم مسیر پاهامو از پاهات جدا میکنم حکم آزادیتو خودِ خودم امضا میکنم یه کار باهات میکنم تا عُمر داری یادت نره کی با من این کارو کرد تو بگو آدم بده حالم بده از خدا میخوام این روزای منو یادت نره خونه ی ما خیلی وقته که رفته دیگه زیر آب چراغایی که باتو روشن کرده بودموخاموش میکنم من تورو فراموش میکنم من