دچار فرزاد فرخ FIVETAMUSIC

دچار

زمان آهنگ: 4 دقیقه و 5 ثانیه

بی تو هیچ پنجره ای بر دل من باز نشد من به سرزمین دلتنگیه تو تبعیدم آتشم میزند هر شب خیالت با من عشق یعنی همین سوختن و تنها ماندن بی گمان غرق هوایت میشم باز از تو تمامم جاریست هیچ زخمی در تنم جا نماند جز عشقت، جز عشقت که یک زخم کاریست من دچارم به تو و معجزه ی چشمانت و همان خاطره ی لمس تبِ دستانت و همین شعری که از چَشم تو من آموختم آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم من دچارم به تو و معجزه ی چشمانت و همان خاطره ی لمس تبِ دستانت و همین شعری که از چَشم تو من آموختم آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم درو دیوار جهان پُر شده از تصویرت خواب و بیداری من چیست بگو تعبیرت من که آزادم و از فکر جهان بیزارم ترس دارم بشود فکر کسی درگیرت من دچارم به تو و معجزه ی چشمانت و همان خاطره ی لمس تبِ دستانت و همین شعری که از چَشم تو من آموختم آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم من دچارم به تو و معجزه ی چشمانت و همان خاطره ی لمس تبِ دستانت و همین شعری که از چَشم تو من آموختم آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم