رویای بی سر حامی FIVETAMUSIC

رویای بی سر

تاریخ: آبان 30، 1396

تو دل این شب سیاه صدای لالایی میاد آخ که چقد با این صدا آدم دلش گریه می‌خواد مادر و بچه دستاشون گره شدن به همدیگه مادر تو لالاییش داره از پدر قصه میگه میگه لالایی نازگم، بخواب بابا فردا میاد دلش هنوز پیش توئه، دوستت داره خیلی زیاد پشت سرش آتیشه و گلوله و میدون مین چشماتو هم بذار تو خواب از گونه‌هاش بوسه بچین اما نه، گونه‌هاشو نه، میگن بابات سر نداره دل منم مثل تو این قصه رو باور نداره لالایی کن که چشمونت قشنگه نگاهت رنگ باروت فشنگه بابا چشماتو داره غم نداره تا جون داره با این دیوا می‌جنگه لالایی کن عزیز دل که قصه‌مون به سر رسید غصه نخور حتی اگه بابا بدون سر رسید رسمه که سربلندامون زودتر بدون سر بشن سایه‌اش همیشه باقیه رو سر تو، رو سر من بابا سرش جا مونده تو یه گوشه‌ی میدون مین شاید تا حالا سر اون شده یه تیکه از زمین زمینی که دستای تو می‌تونه آبادش کنه برق چشات می‌تونه از سیاهی آزادش کنه لالایی کن که چشمونت قشنگه نگاهت رنگ باروت فشنگه بابا چشماتو داره غم نداره تا جون داره با این دیوا می‌جنگه لالایی کن لالایی کن لالایی که فرداست آخرین روز جدایی دیگه تو خواب نمیگی با دل تنگ بابا جونم بابا جونم کجایی