مرز حالی محسن چاوشی FIVETAMUSIC

مرز حالی

تاریخ: آبان 26، 1396

نه جیک جیک مستانت نه سردی زمستانت رجوع کن به دستانت که روز های بسیاری که ظلم ها روا کردی به دست های بسیاری شبانه مرد گاریچی به خانه میکشد خود را اگر که مادیان خسته اگر طناب هم پاره درون مرد همواره کشیده میشود باری مریض حالیم خوش نیست نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری درون ما تفاوت هاست تو مبتلا به درمانی نه من دچار بیماری کنار تخت میخوابم مگر هوا که بند آمد نفس کشیدنت باشم تو روز میشوی هر شب و صبح میشوی هر روز تو خواب راحتی داری خیال بافیت بد نیست خیال کن که خواهی رفت همین که رفتی و مردم تلاش کن که برگردی و در کمال خونسردی مرا به خاک بسپاری زیاد یاوه میگویم گره بزن زبانم را زیاد از تو مینوشم بگیر استکانم را بگیر هرچه را دارم ببخش هر چه را داری مریض حالیم خوش نیست نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری درون ما تفاوت هاست تو مبتلا به درمانی نه من دچار بیماری کنار تخت میخوابم مگر هوا که بند آمد نفس کشیدنت باشم تو روز میشوی هر شب و صبح میشوی هر روز تو خواب راحتی داری تورا شبانه تا هر شب به روی شانه خواهم برد تورا شبانه خواهم مرد شبانه های لب هایم لبانه های شب هایت شبانه های بیداری چه بی قرار و سنگین بار به خانه میکشم خود را چه بی گدار در قلبم زبانه میکشی خود را من از تو سخت دلگیرم تو از که سخت بیزاری