بازی عشق (فت شقایق) سالار ماسومنژاد FIVETAMUSIC

بازی عشق (فت شقایق)

زمان آهنگ: 3 دقیقه و 48 ثانیه
تاریخ: مرداد 27، 1394

دوباره وقت قراره ... آسمون میباره با اشکاش داره عشق و ... یادمون میاره دوباره من و بیتابی ... شب و تا صبح بیخوابی حتی ساعت رو دیوار ... سر به سرم میذاره منو نگاه کن ببین چقدر داغونم تو فکر میکردی همش که من با اونم توی چشماتم یه چیزایی من دیدم همون موقع فهمیدم که میری از پیشم ولی من به تو شک نداشتم چیزی هم که واست کم نذاشتم یه حس عجیبه که تو هم رفتی شدی مثل بقیه کل قصه همینه ولی میخوام بگم یکم بیشتر بدونی تو میخواستم قدرمو بیشتر بدونی تو وقت قرارمون روز قیامته اون که پیششی اندازه من میخوادتت بدون بی لیاقتی اینو فهمیده بودم بهت نگفتم فکر نکن ترسیده بودم حالا باش تو هم با همشون به جز من بذار همشون بیان دلتو بدزدن یه آینه روبروم ...چندتا سنجاقک روی موم پیرهن آبی و ... یه دنیا پیش روم روزامو شمردم ... تا به امروز رسیدم روزی که داشتنت ... بود یه دنیا آرزوم کاشکی ساعتا نگذرن ... دقیقه ها جایی نرن جاده ها نیمکتا ... من و از یاد نبرن راستی تو هم ناراحتی الان غصه میخوری میخوای برگردی ولی موندی چطوری میدونم که تو هم همه چیو خراب کردی تو یه آدم پستی و بی مرام ردی تو یه هواس پرتی توی زمان درگیر اونی که برام خندید ، نمونده برام حرفی و یه کلام تعطیل ولی میخواستم که منو درکم کنی نه اینکه بری و تو دیگه ترکم کنی یا اینکه یه جورایی اره حرکت کنی که بخوای بگی از من سرتر تویی هرچند تویی دیگه وجود نداره خیلی خستم اینم تقدیر ما هه تو برو و به همین خیال باش سالار خیلی تخس تره اگه بیاد پاش کاشکی ساعتا نگذرن ... دقیقه ها جایی نرن جاده ها نیمکتا ... من و از یاد نبرن