مهاجرت (فت نام)

سلام ننه خیلی وقته ندیدمت خیلی وقته از این ور دنیا فقط از روی عکس بوسیدمت دلم تنگ شده باز واسه خونه واسه گل های تراس واسه اونی که منو هه ی میبخشه باز واسه نداشته هام واسه اون همه نیاز دلم تنگ شده ننه واسه شما واسه بابا واسه همه یادو خاطراتتون تو قلبمه هرجا بی شما عین جهنمه نمیدونم چرا اینطوری شد هیچ مشکلی اصلاحل نمیشدننه هر چند چیزی سد نمیشد ولی گناه رفتنم گردن همه ننه ادما خوب نبودن همه عشق ها فقط تو جا مهربونن غم باورام شد نمونم زدم تیشه به ریشم با زبونم دور شدیم از اصل افتادیم از اسب هرچقدم باشیم تو یه جای سرسبز ننه اگه پرسیدن کو پسرت بگو با چشای گریون رد شدش از مرز بستم بارمو واسه ی پرواز نمیشه باورم این تهه رویامه نمیشه باورم سهمم از اینجا یه‌کوله باری از قصه غم هامه میرم یه جایی که هیچ کسی نباشه ذهن و هوشت پیش هیچ عشقی نباشه میرم یه جایی که تا اخر عمرم نبینم نشونی اَ مردم شهرم داش این ور نداره تعریف درگیر کار واسه ادامه راهیم مست میکنیم اخر شب ولی تهش همه گیج تنهایی هاییم کسی با کسی شوخی نداره نه اضافی اصلا جا نداره سر تا پای داشِتم پول بباره باز دلش اون‌ ور پیش مادر تکلیفمون روشن نی اصلا قاچاق برا همه بوسه بدستن آرزوها به گل نشستن نمیگذره نشه یه چیزی مصرف مهاجرت بی حساب کتاب بود دل غش رفت برا چیزای کمبود میدونم ما بودیم یه وصل ناجور ترک وطن خودش یه کاربدبود این خراب شده زده اتیش به جونم نمیخوره چیزیش به گروه خونم داره هه ی مث برق میگذره عمرم ولی من هنو واسه تسویه موندم حاجی من تا اخرش هستم همه فکرامو کردم حاجی من تا اخرش هستم نه برنمیگردم بستم بارمو واسه ی پرواز نمیشه باورم این تهه رویامه نمیشه باورم سهمم از اینجا یه‌کوله باری از قصه غم هامه میرم یه جایی که هیچ کسی نباشه ذهن و هوشت پیش هیچ عشقی نباشه میرم یه جایی که تا اخر عمرم نبینم نشونی اَ مردم شهرم