وقتی که (فت پارسا & عاشقون)

تلخی تومه پیکه اولیه من راهه تور هی لی له کردم هی جفتم نمیشه سایه سنگ فرش و روز شبم شده کار من گشت تو خواستی راه برگشت بسته شه برات یه عالم حرف مونده بنده رو لبام ولی جاتم پرمیکنم هر طوری تو شبام اره کم بودی خو برام آرزویه بهترینا برات بخند تو که نمیخواستی هیچوقت اشکت دراد به من چه عکسامون تو گوشیت هس ا ده تا دیگم داشتی که تو شیشس فقط حرفی و دست و پا گیری حتی پا حرفت نبودی خسته نمیشی تا چن ساله دیگه زیر دست و پا میری یه رو میفهمی انگا تو قلاده گرتی ببین تو خوده زخمی نمک مرهمه ردی حالا که رفتن ازت کندن میگی مردی این بحثا سر من نی کردی پرونده بسته بندی؟ دست من نی چقد تو رو داری بستم نی هع نبوده حرفت حرف نه نبوده حرفم حرف کج ساختیم ازسر په بستم پروندت تو که همه حرفات از رو عادتن خودتم گول میزنی میگی من پا بندم با اینکه خوب پیش میرفت امید نبود به آیندش آبی که ریخته زمین جم نمیشه راحت نه خودت و اذیت نکن این همونه همون پسری که میگفت میره جوری جا پاش نمونه توام همین و میخواستی خو پس تمومه دیگه بحثی حرفی؟ نمونه ولش کن دیگه خسته شدم ازش وقتی که دستات یه روز برا من گرم بود وقتی که دنیا بدون تو برام تلخ بود اومدی خراب کردی هر چی ازت ساختم نباید میومدم سمتت ولی میخواستم باز دورم از تو و خنده شده آرزوم خوب بود حالمون و بد شده روزمون تو میگی من نباشم تا ته دنیا میری من میگم بدون تو دیگه اصن دنیایی نی ولش کن دیگه خسته شدم ازش ولش کن بزار هرچی میخواد بشه مگه غرت اینه همش باهم جرو بحث و دعوا بزار دور شیم لااقل دیگه خراب نشه فردا یادته که باهم چقد خوب و ساده بودیم یادته که بهم چقد قول داده بودیم مسخرست که سر هیچی خسته شدیم از هم قلب جفتمون پر از وصله شده نخند الان چرا داری به جمله هام هر هر میخندی میگی بچه شدم آره چرا چشاتو میبندی ببین حال روزم بدتر از حال و روزمه یادگاریه چشم تو قلب پاره پورمه چقد حرف زدم آروم که بسه عزیزم انقد گیر نده اینا واسه سبک و سلیقست هی دست رو دست نبض لمس بخت نحص شده مغز خسته ازین همه جرو بحث نفهمیدی چی گفتمو نفهمیدمت من یه برده ی بی صاحبم که پرستیدمت توهم تازوندی چزوندی داغ زدی پشتم منم حس و حال عشقو زدم یه تیکه کشتم رفتم نه یه کاری کردم که بری خشک شدم انقدو سردم که بگی چرا عوض شدی چرا مهم ن برات حالا مزه میده تازه شده عین من شبات