یاد باد دورانی منو تو پنهانی غرق بازی بودیم در دل مهمانی ریز ریز میخندی تو چه خوش لبخندی تو که با دستانت چشم مرا میبندی دیگر گذشته آن روزگاران وقتش رسیده تا شبت پایان هجران با من بمان تا هر زمان ای مو پریشان دیگر گذشته آن روزگاران وقتش رسیده تا شبت پایان هجران با من بمان تا هر زمان ای مو پریشان زیباترین افسانهای ای تیر مژگان تو بگو یادت هست لبه جو دست به دست در گوشت گفتم من حواسم به تو هست پا به پا پاورچین آمدی همراهی به دلم آفتابه تو مرا میخوانی تو مرا میخوانی دیگر گذشته آن روزگاران وقتش رسیده تا شبت پایان هجران با من بمان تا هر زمان ای مو پریشان دیگر گذشته آن روزگاران وقتش رسیده تا شبت پایان هجران با من بمان تا هر زمان ای مو پریشان زیباترین افسانهای ای تیر مژگان دیگر گذشته آن روزگاران وقتش رسیده تا شبت پایان هجران با من بمان تا هر زمان ای مو پریشان دیگر گذشته آن روزگاران وقتش رسیده تا شبت پایان هجران با من بمان تا هر زمان ای مو پریشان