[ورس 1: جرشا] توی جنگل سبز که سلطانشم یه شیره که میشه گفت با انتخاب وزیراش که ریده بهشو خلاصه هم که مسئول شدن دو تا شغال از صفر به اسم کلیله دِمِنه آ شیر شل کرد شغالا فرصت ، دِمِنه به پول رسید کلیله قدرت زدن تو صنعت و درختا قطع ان و کاریش نمیشه کرد زدن جنگل و آتیشو به ریشِ مردمِ جنگل میخندیدن شغالا همه دار و درختارو قطع میکردن و میفرستادنش به جنگلِ کفتارا اما آهو ها مونده بودن فقط واسه مصرف برگ لا کار فقط گاوا آزادانه چرا میکنن گوزنای معترضم شکار میشدن همه گشنه قحطی رود خشک شد و سراب به جاشو شیر وقتی فهمید که دید نیست غذای مردم به راه به سنگ خورده سرش و مسئول پیگیریو کرد روباه مکار با گربه نره میگن دِمنه مفسده کلیله خائنه روباه هم که معلوم نیستش رفیقِ دزده یا شریکِ قافله شغالا فراری چه فایده اصلاً همه جنگلا خشکن و میوه ندارن و به جاش کرم فقط قهرش گرفت خدای جنگل گشنه ان حیوونا خلاصه از دم شیر تازه فهمید اعتماد به شغالا فکرِ بدی بود ولی دیر بود کلیله دمنه هر چی کندنی بود و کندن و با هم فرار کردن جنگلی دور [کورس: جرشا و حسین موسوی] جنگل» شده مریض» شغالا» شدن رئیس» «سرسبز» شدن کویر کفتارا» کردن کمین» جنگل، به دستِ کلیله دمنه شده مریض «شغالا» کلیله دمنه کلیله دمنه شدن رئیس «سرسبز» به دستِ کلیله دمنه شده کویر کلیله دمنه کلیله دمنه کردن کمین [ورس 2: جرشا] نتیجه پُستِ وزارته ، دو تا شغال پرونده سفارت واسه اقامت توی جنگل دور و آینده توله ها ضمانت آ شغال زاده تو جنگل دور پُز میده با پولی که دَدیش کلیله از ما دزدیده اینور جنگل از دست رفت از دم برگ خشک سبز مرد بدتر زرد شد در کل شیر، اونور باخته کلاً ، دنبالِ راهِ کمک تازه فهمید که فقط شیران که واسه ریاست ساخته شدن آ پس خب از دَم وزرای نالایق مثلِ شغال و سمورو و سگ رو عزل کرد، شیرا با هم در صدد بر اومدن تا مشکل بشه برطرف و جنگل بشه سبز تر از قبل شغالا همشون دک از دم [کورس: جرشا و حسین موسوی] جنگل» شده مریض» شغالا» شدن رئیس» «سرسبز» شده کویر کفتارا» کردن کمین» جنگل، به دستِ کلیله دمنه شده مریض «شغالا» کلیله دمنه کلیله دمنه شدن رئیس «سرسبز» به دستِ کلیله دمنه شده کویر کلیله دمنه کلیله دمنه کردن کمین
پیشنهادات
