ازین حالیکه من دارم کسی چیزی نمیدونه که اینجا کنج این زندون دلم بیتو چه ویرونه پر از احساس تنهایی دارم روزارو میشمارم روی دیوار دلتنگی تورو دیدن شده کارم دوری نکن بیا از من جدا نشو یک عشق گمشده تو قصه ها نشو برگرد و تازه کن این زخم کهنه رو تو مرهم منی از پیش من نرو بیا امشب قدمهاتو به سمت قلب من بردار ازینجا تا ته دنیا خودت رو دست من بسپار واسه تقدیر این مجنون تو تنها روز میلادی تو یعنی تا ابد لیلی تو یعنی حس آزادی دوری نکن بیا از من جدا نشو یک عشق گمشده تو قصه ها نشو برگرد و تازه کن این زخم کهنه رو تو مرهم منی از پیش من نرو