انتخاب آرزوی خوردن یه قهوه تلخ توی یه کافه ی تاریک یا قدم زدن زیر نم نم بارون روی یه جاده ی باریک که همش با بی صداقتی تو باد هوا شد تو قرار بود مال من شی ولی تغییر کردی و دلت سیاه شد تو رو انتخاب نکردم واسه تنهایی شبهام ما به درد هم نخوردیم از تو من چیزی نمیخوام تو رو انتخاب نکردم منو از خودت جدا کن ما به هیچ جا نرسیدیم راهتو ازم سوا کن تو دروغ گفتی منو دوست داری اما عشق واقعی کلک نیست بین حرفای دل من و تو اصلا نقطه های مشترک نیست من چه خوش شانسی بودم به این زودی تو رو شناختم خونه آرزوهامو رو زمین خشک و سست تو نساختم تو رو انتخاب نکردم واسه تنهایی شبهام ما به درد هم نخوردیم از تو من چیزی نمیخوام تو رو انتخاب نکردم منو از خودت جدا کن ما به هیچ جا نرسیدیم راهتو ازم سوا کن