تامیتونی ازمن دور شو ایجوری زنده میمونی کوه بین مااز مرگ خودتم اینو میدونی هربار نوری نزدیکم شد دوباره سایه اونو برد تومار تلخ شعرامو وای موریانه خورد چشمام بستس اما هوشیار نه خستم از قمار تا کی بازی کردن پای این طناب دار دریا مقصد بود از اول طوفان سد راه من تو برزخ گیر افتادم باز مرداب حبسگاه من باید برم بالا باید برم بالا... مارم ماری تنها از خواب یه روز دوباره پامیشم با این بالها بالا میرم دوباره اژدها میشم از من دوری صدها سال زمان قرق بین ما تو زمینیو من اون ابر بارونی که رعدوبرق بین ما چشمام بستس اما هوشیار...