خونهای که تو برام ساختی مثل یه خونه روی آبه این حس عشقت برای من مثل یه رویا توی خوابه... یادم میاد خاطرههاتوو همهی اون دوست دارمها قدم زدن توی ساحل غروب نارنجی دریا... وقتی میگی عاشقمی تموم جونم میمیره وقتی نگاهت میکنم چشمام ب چشمات اسیره آتیش قلبم شبوروز سوزونده همه جوونمو بیا عین گذشتهها،بیا روشن کن خوونمو تموم سهمه من از توو شده مرور خاطراتم روزاو شبهایی که با توو گذروندیمو گذشت با هم... فقط یبار صدام کن آروم حرف بزن چون بیقرارم صدام بزن باز از ته دل ساز اون صداتو دوست دارم... وقتی میگی عاشقمی تموم جونم میمیره وقتی نگاهت میکنم چشمام ب چشمات اسیره آتیش قلبم شبوروز سوزونده همه جوونمو بیا عین گذشتهها،بیا روشن کن خوونمو
پیشنهادات