تموم شد رفت هرچی بدی بود با هم تموم شد رفت تلخیای کوتاهم تموم شد رفت لحظه های بیمارم خیالم تخت چشم رو هم که میزارم وقتی کارام داره خوب پیش میره به خودم نمیگیرم حرفای پشت سرو خوش میگزرونم تو روزای بد خوش ترم روزای خوش ترو با قدرت ادامه میدم گره میزنم به هم انگشتمو با قدرت ادامه دادم ببین رو دیوار جای مشتمو من پلای پشتمو خودم ساختم غمارو کشتمو یاد دادم به همه انگیزرو داستان غم انگیزمو تموم کردم تموم شد رفت هرچی بدی بود با هم تموم شد رفت تلخیای کوتاهم تموم شد رفت لحظه های بیمارم خیالم تخت چشم رو هم که میزارم رسیده وقت شادی بپوش رخت شادی پیشانی بلندم منو کجا نشاندی دوباره جان گرفته امید در دل من دلا مرا چگونه پی خودت کشاندی تموم شد رفت هرچی بدی بود با هم تموم شد رفت تلخیای کوتاهم تموم شد رفت لحظه های بیمارم خیالم تخت چشم رو هم که میزارم