ورس١. همه چی بد گذشت تو این یه ماه توی تلخ ترین شب از یه روز سال بم گفتی که دیگه رسیدیم تش سرد شده بودی بازم انگار همه چی شد از جنس تاریکی چند قطره اشک روی عکس ما میریخت سر شب توی خیابون بی حال بودم از هر چی میدیدم بیزار کنده شدی از جات ترس تو تنم افتاد فهمیدم واسه رفتن تو یه کفشه جفت پات یه باد سرد زوزه کشید توی قلبم اونی که میدیدم فرق داشت با قبلا خسته شدم انقد گفتم دوست دارم شکوندم غرورمو دادم پای کارم خیلی ساده گذاشتی رفتی نامرد بیبی من نباشم تو کیه پشتوانت حالا این دودا میکنه حالمو خوب فقط لش رو تخت به فکر راه آخر میزنه به سرم هر کاری کنم که ببینی این آدم دیوونس یا نه که ببینی این آدم یه نفر دیگست وقتی حرف از قولامون میشه هنوزم فکر برگشتنتم مخصوصا ابرا بارونی میشه کورس. "یه خواهش ازت فقط یه بار دیگه تو دست منو بگیر وابستتم نذار سرد شه دیگه بیشتر از این زندگی ساده منم که هر چی میشه فکر میکنم تو فکرمی " بیبی ورس٢. قرارمون و یادت نره گفتیم تو راهی که رفتیم برگشتی نیست انقد دور شدی ازم که اسمت میاد میگم دلش باهام نیست دلم بقلات و میخواد دست تو موهات و دیوونه بازی یادگرفته بودم بگذرونم وقتایی که نیستی پیشم و تا یه شب و رد میکردم فرداش میشد پستات دوباره بیشترو اره همینو میخوای که ببینی فقط اشک تو چشای منو لجبازیات و کم کن انقد نده پزه دوستات و بهم دورت پرن اما پشتت کیان وقتی خودتو جدا میکردی یکیو میخواستی جای من فقط بیاد اگه میگفتی مشکل منم خودم میکردم زور منطق و زیاد تا نتونه روم تاثیر بذاره احساسی که کرده روحم و بیمار تو که زهرتو ریختی حالا بذار یکم نفس بکشم دیگه از الان به بعد نمیخوام عکستو روی صفحم ببینم با یه اعصاب داغون شب تو خیابون مست پشت فرمون یه خواهش ازت...
