ورس ١ : دست میکشم به صورتم جلو آیینه حس میکنم گذشته سال ها تو خواب هی سردم ، سرد تره سوزه روی دماغت یه مثبت بین میخواد مفت بری نباشه به اسم رفاقت ، رو طرز بیانم داره تاٰثیر میزاره این فکره خرابم مسیر طولانی ولی برام جالبه حرف پره تو دلمو زبون قاصره ریز ریزِ بارون اشکای خدا یه جاده بی سروته که نم زده گلاش تو هر شرایطی رفیق باتو بودم اخه خوب درک میکنی تو حالو روزمو ببین ته نداره مسیرم نور اومد نسیم رفت دست خالی جنگیدمُ جنگیدمُ جنگیدم خورشیدم تحلیل رفت پاشدم دیدم همه غریبن ، ترسیدم ترسیدم ترسیدم . همخوان: آروم میشم حتی وقتی دور از تو رو به سختیم پشت خورشید ساکن شدی صبحا جلو آیینه ضربه فنیم ضربه فنیم جلو آیینه ، هر ثانیه تو سرم بیست ترابایت فکر ، بیست ترابایت فکر تو ثانیه با منه . ورس ٢ : رفیقم میزنم حرفامو رُک بهش بام راه میاد تویه بی پولی و مشکل نشده دوستِ روزایِ خوبم پاش وایمیسم تا نفسِ آخره جونم میدونم تویی بلدهِ من از نگام میخونی که چیه هدفه من داشی تو ! همه حرفات سنده آزادی حتی وقتی دستبند زدن بت این زندگی مفتش گرونه تو دل گرمیه منی نباشی تو این خونه از زندگیم میبرم ، میدوزم بت ، واست میخونم بیت با تو بودن میدونم یه حسِ دیگست جهنمم بری بی تو بهشت نمیرم یادم دادی چجوری صفت باشم حتی وقتی ایمانم ضعیفه ، پرهِ شکو تردیدم ! همخوان : آروم میشم حتی وقتی دور از تو رو به سختیم پشت خورشید ساکن شدی صبحا جلو آیینه ضربه فنیم ضربه فنیم جلو آیینه ، هر ثانیه تو سرم بیست ترابایت فکر ، بیست ترابایت فکر تو ثانیه با منه .
