بس بری (فت عرفان کالبد)

تو دیگه بد شدی باس بری علاقمون کم شده باس بری نگو دلم تنگ شده باس بری کار ماها جنگ شده باس بری همه چی تمومه تو باس بری حرفیم نمونده تو باس بری با تو بودن حرومه تو باس بری بغض توی گلومه ولی تو یکی باس بری باس بری اصن شک نکن اسمتو میزارم به درد نخور چون فقط جسمت به دردم خورد بگو چی گفتم و بهت برنخورد همش قهر آشتی انگاری با من کل داشتی الانم که هرشب ولی اصن معلوم نیست چه فازی برداشتی باس بری چون من نمیکشم با اینکه از علاقم بهت نمیشه کم الان رابطمون گندیده دیگه پس باس بری چون کاریش نمیشه کرد باس بری باس بری باس بری پشتم میتونی هر چی دلت خواست بگی باس بری باس بری باس بری وقتشه جاتو به یکی دیگه پاس بدی خودت با خاطره هات با هم به درک بچرخ تا بچرخیم مث چرخ و فلک برو یه جا دیگه بزن به یکی دیگه کلک و اسمتم نمیاد واقعا رو لبم چون خستم ازت و میخوام نباشی میخوام بری و ازم جداشی حتی اگه هنوزم همه چیز من تو باشی دختره خوبی هستی جالبی ملوسی نازی ولی باس بری چون اصلا اینجا نیست جا واسه بازی هر مدل پا هم بخوای میدم بهت تا بشی راضی ولی باس بری چون نمیتونی اینجا بسازی اینده تو با من نکن بد بسه اصلا بهم دست نزن باس بری باس بری انقد حرف نزن باس بری درو بستی انقد محکم که دیوارا ترک خورد ولی به درک خب چون تنها حسی که بهت دارم الان فقط هیتمه بهونه هاتم مثل قولات چرته اسمتم که فیکه بگی عشق مشق چه حیفه داری میکنی تو سکته انقد بی احساسم ولی باس بری بازی نکن با احساسم دیگه باس بری من تورو نمیشناسم خودت با خاطره هات باهم به درک بچرخ تا بچرخیم مث چرخ و فلک برو یه جا دیگه بزن به یکی دیگه کلک و اسمتم نمیاد واقعا رو لبم چون خستم ازت و میخوام نباشی میخوام بری و ازم جدا شی حتی اگه هنوزم همه چیز من تو باشی