مسله بمب (فت کنیس)

جنگ لازم نبود کار مهم تر بود دعوا لازم نبود هدف مهم تر بود راهو اشتباه رفتیم ولی مهم نیست میجنگیم ...مث بمب... (زخمی) من از بچگی پر غلط و اشتباه بودم بدون بال همش تو فکر اوج و ارتفاع بودم زمین لرزید وقتی پا گذاشتم توش ضعف هامو کشتمو جا گذاشتم توش زود سریع فهمیدم این دنیا جای شوخی نی جکه ولی خنده نداره چیزایی که توش دیدی پس میدوییم با اینکه کسی دنبالمون نی وایسادن درجا زدن تو کارمون نی قله هارو میپریم دونه دونه یکی یکی با اینکه ممنوعیم ولی بازم میترکیم ...مث بمب... زندگی شیرینه واسه اونکه درست میینه اون که از تو محکمه نه اون که فکر ویترینه پس زندگی میکنیم با واقعیت ها درستش میکنیم با قابلیت ها الان نودو چهاره ولی تا چهارصد بیمه اس یه چیزی ساختیم که مال چن ساله دیگه اس ...مث بمب... میترکه و دنیا رو میگیره انقدر میریم بالا که کل دنیا مارو میبینه