خواب (فت سمانتها & سیاوش راد)

خستم از این خوابای بد که از تو میبینم اشکام میریزن بی حس بهت این بار میرم یه جاهای پرت که تو نیستی نه آروم میشینم خیره به دیوار کینه به کنار نمونده اعتمادی بهت زندگیم شده یه جوره غیر عادی چرت میگفتی حال نمیده اصن نه عشق مادی بهت تهش همین میاد با این عشوه ها گیرت میکنه اشتباه سیرت وزه ای بد بلدی حرفه ای بد به ردی دیگه نشنیدم قصه ای بد تر از این کجاست این ساعت شب حرفاشو باید به چپ بدم تا راحت بشم نمونم بازم به شک رفیق جمعه ام یا همون شریک جرم ندیدم کلا من یکی شبیه تو آروم بود همه چی شد قضیه تند پول ملاک نبود اره بود هزینه روند میدن این خوابا عذابم بر میاد کارا از آدم اینقدر خراب نبوده من هیچ وقت تا حالا اعصابم بخام برگردم برا من میدونی تو نباشی برنامه تپل هست خستم از این خوابای بد که از تو میبینم اشکام میریزن بی حس بهت اینبار میرم یه جاهای بد که تو نیستی نه آروم میشینم خیره به دیوار عادت دارم بحثا بازشن باز از تازه من طاقت دارم ولی آخه تا اندازه با این تیکه ها نمیشه کامل راحت آخر پازل تو لپ مطلبو بگو به من راحت واضح نبودیم دودل برا هم تو بودی مورد علاقم با من داشتی تو یه شبا غم میشدی اوکی در آخر جرقه با تیک خورد بعد با هم فابریک تا صافو ساده تصمیمامون تا اخر کار پیچ خورد تنهایی بود ناچار برام سم تو بودی آچار فرانسم برنامه شد خونه میزدی تا چهار برام حرف گفتی تو با منی رک عشقای اخریم شکر فکر کردم موندگاری دوباره باز ولی شد باز رو برف رد پام رو پیدا میکنم آسوون تر میشم یکی واسه خودم خستم از این خوابای بد که از تو میبینم اشکام میریزن بی حس بهت اینبار میرم یه جاهای پرت که تو نیستی نه آروم می شینم خیره به دیوار